شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

زیبایی ها و جاذبه های ارسنجان فارس

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

گشت و گذاری یک روزه در سیزده بدر ( روز طبیعت ) در چند منطقه تاریخی طبیعی









سنگ معدن تاریخی بجا مانده از دوران کهن ,(آخرین بقایای دو سنگ معدن فرو افتاده در دشت از معدن باستانی )
























این یک اشتباه وقت ،عکس گرفتن توسط خودم



پرنده نگری و گشت گذاری در تالاب (کمجان )کمجون ، کلوار ، خرامه ،مرودشت ، فارس -بومگردان





سفر بومگردی با بومگردان پارس به سرپرستی آقای ثابت مربوط به گذشته و زمانی که هنوز تالاب زنده بود و آب و حیات در ان جاری بود- کربال شهرستان خرامه بین مرودشت و خرامه حدود صد کیلومتری مرکز استان فارس - شیراز


تالاب کمجان با نام محلی کمجون










غروب بند امیر





آستارا و ارس -جلفا


ارس






Jolfa












لور و پنیر - lur

آیا با خواندن برخی مطالب حال و هوایتان عوض نمی شود ( هر چند ساده و ....؟)

lur



طرز تهیه خیک، خیکچه، (خیچه ) لور و پنیری ، روغنی.......




اول :

طرز تهیه لور :

بجز پنیر محصول لبنی دیگری بنام لور تولید میشده است که به خوشمزگی پنیر و حتی خوشمزه تر بود .ابتدا شیر دوخته میشود و حدود طرف های عصر و خنکی هوا و یک ساعت مانده به غروب آفتاب ان را روی اجاق و آتش نهاده و بمدت کوتاهی ان را یک جوش کوتاه و نیم پز کرده و به ان مایه ماست می زنند سپس ان را در مشک می ریزند و بجای رقیق کردن با اب آنرا با شیر به دست هم میدهند و مشک را می زنند تا کره و دوغ ان بدست اید . و بعد ان را از هم جدا می کنند . کره را در قالب های مخصوص و مایع ان که همان ماده اولیه لور است در دیگی جدا می جوشانند . البته سوخت ان بوته و کم حرارت باشد . یک جوش که خورد ان را از روی اجاق برداشته تا فردا صبح صبر می کنیم مایع رو (سطح بالا ) و ماده جامد زیر قرار گرفته و همین ماده سفید دلمه مانند همان لور است .و ان را دانه دانه کرده و کیسه می کنند . روی ان نمک میپاشند و داخل خیک می کنند و با مقداری پنیر محکم چپانده میشود تا یکی دو سال بی کم و کاست سالم در هر دمایی سالم می ماند . در اواسط تابستان تا اواخر پاییز بهترین زمان تهیه لور و پنیر بود . به سبب شیره گرفتن مواد خوراکی مراتع مورد استفاده دامهای سبک بز و میش لور و پنیر تولید شده با مزه و باب طعم و سلیقه افراد ایل و میهمانان احتمالی ورودی به چادر های ایل بود . در هر فصلی متناوبا با پیاز و لور و پنیر و یا مخلوطی از هر دو و گاهی با سبزی های معطر خشک و تازه حتی در فصل بهار مورد استفاده بود . دیگر نه آن ایل و نه آن مراتع و نه آن دامهای خوش شیر در میان است بویژه نه آن خیکها در کار است . سالم و تندرست باشید دوستان عزیز !اوقات خوش

تفاوت مشک و خیک در مقایسه و نوع کاربرد

یاد قدیما بخیر

آبی بوده و چشمه ای و چاهی و رودی و رود خانه ای ، نه آلوده بود و نه اشغالی در اطراف محیط زیست و زندگی روز مره . چونکه کاسه ای بود ، از جنس سفال و مس و چدن و روی ، اواخر استیل . نه مواد پلاشتیکی بود و نه دور ریزی از بقایای ظروف غذا . سفره ای از جنس پارچه که بصورت بقچه جمع وجور میشد و نه قاشق و چنگال پلاستیکی و نه سفره یک بار مصرف که همرا ه لیوان های یک بار مصرف که در مسیر و محل توقف و گردشگاهها بجا بماند . هر بار ،وسایل سفر ارزشمند بود و قیمتی و اگر احیانا جا می ماند خیلی وقت تلف میشد و دنبال ان انقدر می گشتند تا شی بجا مانده را یا بیابند یا بلافاصله مانند سنگ سوراخ روی زمین نمی ماند .دستمال ، سفره پارچه ای حتی از کم قیمت ترین که مانند کرباس بود و با شسته شدن سالها دوام داشت و در دسترس ، چه رسد به سفره های گران قیمت و با ارزش آن دوره و زمان ، . وقتی بار سفر بسته میشد در کنار گردشگاه ها چیزی بنام آشغال مشاهده نمی شد. بار دیگر برای نفرات بعدی پاک و تمیز بود و بهمین ترتیب تا نفر آخر . هیچکس شکایتی از ریخت و پاش و ذرات آلودگی در مسیر رفت و آمد ،ها نداشت . گر چه سفر ها به کندی از سر می گرفت ، اما لذت بخش و با رضایت خاطر بود . در مراسم و میهمانی ها و جشن ها هم بدین نحو دیگها و دوری ها ( مجمع ها ) و جام ها و کاسه، کوزه ها ها همگی قیمتی و با ارزش و غیر دور ریختنی بود.امان از زندگی مترقی قرن حاضر و آلودگی های زیست محیطی .سالها طول می کشد تا براحتی فرهنگ آلوده نسازی محیط زیست اطراف ما برای زندگی سالم سازی برخی ما آدمها جا بیافتد .


\



سر سره - بالابر و پایین بر - آسانسور کم سرعت - part 2


افراد ایل برای سرعت بخشیدن و سلامت رساندن بارهای سنگین در اقصی نقاط، دور ازدسترس در مناطق کوهستانی ،از قبیل گوسفند دست و پا شکسته و یا افراد آسیب دیده برای رهایی از کوهستان از بهترین گزینه سر سره یا بالابر و پایین بر استفاده می کردند . حتی برای انتقال لاشه شکار آن را بر شاخه و برگ درخت بادام کوهی (جرگه ) قرار می دادند و در اندک زمانی روی سنگ ریزه ها با سرعت مناسب، بدون کمترین نیرو وتوان فردی خود را به پایین ترین قسمت کوهستان می رساندند البته در صورت موجود بودن سر سره مناسب و جهت و زاویه موجود امکان پذیر بود . بهترین و ایمن ترین راه رساندن هر محموله ای به نزدیکترین بخش دامنه کوهستان و انتقال به مقصد مورد نظر کاربرد بسیار خوب و ایده آل داشت .بسیار جالب است دانستن اینکه هر چه قطر یا همان عمق سنگ ریزه و کوچکتر بودن ان موجود بود راحتر و بدون کوچکترین زحمت فرد را به پایین هدایت می کرد . بازهم جالبتر اینکه در هیچ گونه زاویه دوندگی و حرکت به سمت پایین فرد سر ( لیز خوردن ) یا به زمین نمی خورد .تا مچ پا با هر پاپوش ، ملکی و گیوه ، انواع کفشها در سنگ ریزه فرو می رفت و راحت هنگام گام برداشتن از دل سنگ ریزه ها خارج و براحتی راه رفتن و دویدن روی سنگ ریزه یا همان سر سره بمانند قدم گذاشتن روی سطح پنبه شبیه بود . البته برای بالا بردن بارهای سنگین با کشیدن با همان روش جرگه ی با اسب و قاطر و لوک های قوی بنیه با کمک دو نفر و استفاده از طناب اقدام و عملی بود. اما با سرعت کم و به آرامی . بهتر است و یا توصیه میشود برای آزمودن روی سنگ ریزه افراد نا آشنا به کوه و کوه پیمایی هر گز دست به این کار نزنند .بلکه با کمک افراد آشنا به صخره و کوه و کوهنوردی دست به این کار زنند . اما سرعت فرود امدن از قله روی سطح سنگ ریزه بستگی به نوع و شیب سطح دارد در یک شیب متوسط مسافتی طولانی را که بدون استفاده از سطح سنگ ریزه طی میشد با استفاده از ان مدت زمان بین ده تا پانزده دقیقه بیشتر بطول نمی انجامید. در حالیکه پیمایش جوانبی مدت یکساعت طول می کشید .بهر ترتیب تمام حرکات دونده روی سنگ ریزه کنترل و بشکل جالبی فرد را به جلو هدایت می کرد گامها متناسب با سرعت مانند ترمز و رها شدگی صورت می گرفت . البته یک نوع حرکت زیگزاگ و قلق دوندگی هم در ان دخیل بود برای سرعت دادن و به سلامت رسیدن وفرود از شیب کوهستان و دره شنی .بیشترین سطوح شنی پایین بر ها در منطقه ییلاقی بافت کوهستانی دارای صخره ها و دره های سنگ ریزه ای بود تا در مناطق جغرافیایی قشلاق .یکی از بهترین و طولانی ترین سطح شیب دار تندکه مورد استفاده بود دره و سطح سنگ ریزه ای تنگ ( تنگه ) دره گردو واقع در شمال جغرافیایی قوام اباد است که در گذشته به مراتب افراد پیاده از ان کمک می گرفت و در اندک زمانی قله را با سرعت پشت سر می گذاشتند و به ته دره و خروج از تنگه و به مقصد و خروج از کوهستان براحتی عملی می شد .













جدول سنگی قنات تنگ محمدی کمال آباد سروستان

آقای ناصر جوکار از اهالی کمال آباد

ویرانه های منازل باصری ها در جوار جدول سنگی انتقال آب کاریز محمدی









نامهای کهن بر سنگ های کهن


این قنات کهن قبل از شکل گرفتن شهر و محله ها و ابادیهای منطقه توسط مقنی های ماهر و سخت کوش حفر و آب را از دل کوه و تنگ محمدی به روی زمین اورده اند . از اولین چاه و حفره قنات تا مظهر قنات حدود 2 کیلومتر فاصله دارد . انوقت از مظهر تا به روستای کمال اباد حدود 10 الی 11 کیلومتر در پیچ و خم و با جدولی ساروجی ابتدا به شهر براته و پس از ویرانی و از رونق افتادن ان شهر مجددابه سمت آبادیهای دشت پایین دست از جمله کمال اباد کشیده شده است . اب شیرین و گوارا در منطقه خشک و کم اب و ابهای شور غنیمتی گرانبها بوده است . مردم را گرد خود جمع کرده است . در اینجا حدود ده کیلومتر جدول با پیچ و تاب زیاد ، حدود 1000000( یک میلیون ) ، بطور تقریبی ،با فرعیات و انشعابات و سمت و سوی شهر براته را مورد نظر گرفته تا حدودی بااغراق قطعه سنگ پاک تراش ، نیمه تراش و بدون تراش در دو بدنه و کف کار گذاشته شده است و این یعنی زحمت و سخت کوشی مردم این سرزمین در برهه ای از تاریخ حیات خود . بنا بر این این مایه حیات چه ارزشمند و گرانبها بوده که اینچنین برای بدست اوردن و حفظ ان تلاش میکردند . بعدا با جدول سیمانی و تعمیرات و مرمت دایم اب را به ابادیهای ان قسمت هدایت و سر انجام در سال 45 به همت مردم با تعویض و تیدیل کانال سنگی با لوله فلزی و لوله کشی اب را سریعتر و بدون اتلاف ( هدر روی )به کمال اباد و خیر اباد رساندند . و هم اینک که عمر ان قنات و ان اب و ان جدول و لوله کشی به پایان خود رسیده است و با خشکسالی بدون استفاده و فراموش شده است و هم چنین اسیاب آبی کلی کمال اباد . قنبری ، چاه انجیر و خیر آباد و آن دور ترها علاالدوله را باید به نحوی همراه کمال آباد دانست . قدر این نعمت خدا دادی و پر ارزش را بدانیم و در مصرف ان صرفه جویی کنیم . شاد کام باشید . قدیما مناطق نامبرده شده طالبی و هندوانه تولید شده با آب نیم شور خوشمزه و کوچک اندازه داشتند !ضمنا بلوک های سنگی ریز و درشت فراوانی با دیواره پراکنده دوبله در حاشیه ها چیده و بدون استفاده رها شده بوده است .





آسیاب آبی گمشده کلی کمال آباد و شهر کهن سنگی : شهر براته - قلعه گریخته


  1. در کیلومتر 50 جاده دو بانده ارتباطی شیراز - سروستان و 17 کیلومتری شهرستان سروستان تکه کوه تمام سنگی جدا مانده از رشته کوه غنیبی از بدنه اصلی زاگرس جنوبی و دراز و کشیده و اژدها پیکر و شکل و در حال حمله به سمت شرق ناحیه و کنار روستای کمال اباد بنام : قلعه گریخته : با نام محلی قلعه گروخته بسیار معروف ، قرار گرفته است .این حالت کشیدگی و در حاشیه دشت در ذهن مردم محل بی ارتباط با نام قلعه گروخته نیست . دامنه ان از نقظه صفر در شمال شرقی کمال اباد شروع و با شیب ملایم حدود 3 کیلومتر به سمت شرق به پیش میرود . تقریبا یک کیلومتر عرض متوسط و 800 متر ( یا کمتر ) ارتفاع از بلند ترین نقطه وانمود تا راه قدیمی ارتباطی بین آبادیهای منطقه بنظر میرسد . انتهایی قوسی شکل ، تمام صخره ای و دارای پرتگاه و غیر قابل نفوذ داراست . میتوان گفت حدود دو سوم ابعاد ان در جبهه شرقی صخره ای و سنگ یکپارچه و ظاهری قلعه طبیعی دراز و کشیده متصور میشود . نوع پوشش گیاهی ان بوته ای تا حدی درختچه ای و علفزاری ( کم پشت ) تنک است . و از لحاظ بافت سنگی و سنگریزه ای روی سطح بیرونی چند رنگ بویژه قرمز رنگ و سرشار از عنصر اهن است .بجز چند درخت کهنسال در غرب و ابتدای دامنه که نزد اهالی قدم گاه و مورد احترام است و درختانی پراکنده از نوع بادام کوهی در دامنه مشرف به شهر ویران شده - شهر براته یا براره دیگر خالی از درخت است . بخشی از دامنه شمالی ان آرامستان( گورستان ) قدیمی این شهر معروف و با خاک یکسان شده است . در ضمن قبلا مقاله ای تحت عنوان همین متن آسیاب کلی کمال آباد به روزنامه خبر جنوب بطور کامل و مصور ارسال کرده ام .کلیKali=
  2. آرامستانی کهن با قبور دوره های اسلامی ( قدیم و جدیدتر ) حکایت میکند .با کشت و زرع در قلب و زوایای آرامستان آرایش و نظم اولیه ان بهم ریخته است . خیلی از قبور هم مربوط به ایلات مختلف از جمله باصری به چشم میخورد . بخشی از ان در مسیر و گذرگاه بهاره ایل باصری می باشد . بناهای موقت سنگی در کنار جدول قنات تنگ محمدی مربوط به باصری طایفه کلمبه ی و اولاد حاجی عزیز است که ویرانه های ان موجود است .






بقایای مخروبه شهر براته کمال آباد سروستان










سرحد بزرگ (گذرگاه خرسی - کاریز خشکیده پشت ده و گل زردی دردانه - تنگ قارچی ایل گاه )

تصاویر از طبیعت خشک سرحد هر چند ملال آور ، اما برای خیلی ها خاطره انگیز و جالب است



نمایی از دشت پهناور سرحد

تصاویر ازسالی این بخش از طرف آقای نصیر یوسفی

نمای دور از اشکفت تنگ قارچی در ییلاق پر خاطره ایل باصری در گذشته

از همه عبارتهای بیشتر به یادماندنی( کله پوزه ) ییلاق نام گرفته

کله به معنای کوتاه و بریده شده و پوزه به معنای دماغه و بطور کلی مفهوم دماغه کوتاه که نوکش به سمت و دل دشت آرام گرفته است .به گویش محلی ایلی اصطلاح رایج نام گذاری گذرگاههای ایلی است .در معنای احساسی به تغییر ناگهانی محل جغرافیایی و زود گذر و نوعی عجله و تندی در جابجایی محله به محله دیگر ییلاق بر می آید. در یک جمله گذر از مرحله کله پوزه بار معنایی مثبت دارد . گاهی اوقات این کلمه هم مفهوم ناقص و کوتاه میدهد و کاربرد دارد ، کله = kale

Kole Puze



برادران یوسفی در بازدید از ییلاق ایل مهر ماه 1400


یکی از چشمه سار های گردنه خرسی اکنون خشکیده است

رد کاریز دردانه

بقایای کاریز ( قنات دردانه )

سد و بندگاه موقت در گلوگاه خرسی

رودخانه و آبریز خرسی به سمت پاسارگاد

کلبه جنگلی تخریب شده بهرام خان در بدو ورود چاه بید - خرسی




سخنی از دیار ملک سلیمان - بلوک مادر سلیمان -دهنو - ابو الوردی - پاسارگاد


پس از ورود از سمت دشت مرغاب به قسمت مادر سلیمان در منطقه پاسارگاد به دو سه تپه بهم پیوسته بر می خوریم که تمام پوشش گیاهی ان دست نخورده باقی مانده در حالی که در زمینهای مجاور و تپه های اطراف بسختی بوته ای یافت میشود حکمتی در کار است . آنهم به باور مردم بو یژه اغلب عشایر از دهنو گرفته تا ابو الوردی و مبارک آباد و مادر سلیمان بر بلندای تپه تکیه ی است که ان را قدمگاه یعقوب نبی نامند و روزهای عاشورای حسینی با بر پا کردن علم به عزاداری می پردازند تا ظهر عاشورا را به اوج عزاداری خود تبدیل می کنند . به همین سبب همه مردم منطقه و رهگذران هر گز دست به شاخه درختان یا بوته ای از این جایگاه ویژه نمی زنند و آسیب نمی رسانند. در هر نقطه ی از این خاک بزرگ بدین ترتیب در حفظ و نگهداری ان از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، بو یژه اگر مزین به نام انبیا و امامان (ع ) باشد . کمی بالا تر از ان به سمت سرحد بزرگ و ییلاق ایل باصری تنومند ترین درختان جنگلی تا تنگه و گذرگاه خرسی ادامه دارد، دیده میشود . و مدام افراد ایل در تردد بوده و هنوز هم رفت و آمد ادامه دارد . پیر یعقوب













داغ و درفش (داغ و درشم قدیم ) و مهر و پلاک جدید دام های عشایر






جلوهای تابستانی نسبتا خشک دره طا


30-6-1400











برش بسیار دقیق - منظم -خطی در دره طا




باز هم سر چاه یک کوره زغالی از قدیما




جفای نا بخشودنی در حق طبیعت زنده


با پوزش به سبب کمبود فضا داستانهای قبلی فعلا غیر فعال و فرصت به داستانهای نو فرا میرسد. !!


این مطلب تکراری از مه آلود به اینجا هم آورده شده است با پوزش !!


سوال و جواب از یک چوپان : چه کاره هستید ؟ ما از طایفه ..... ایل ...... هستیم . خوب بگو ببینم طبیعت و جنگل اینجا چطوره ؟ در یک روز کمی سرد و بهاری حوالی ته کنده درخت زنده که در آتش میسوزد با چماقی بر دوش ایستاده و سوت گله داری می نوازد .بگو ببینم از این طبیعت استفاده می بری یا نه ؟ خیلی خیلی خوب .. پس چرا این درخت بنه کهنسال را زنده زنده به آتش کشیدی ؟شما و گله شما هر ساله از این نعمات خدا دادی بهره میبرید به چه نیتی این کار را کردی ؟ اصلا دلت راضی شد این درخت را نابود کنی ؟ آقا وجدانا ما آتش نزدیم . پس اگر کار خوبی نیست چرا از گرمای ان استفاده می کنی ؟ در فکر فرو رفت و سر پایین انداخت و حرفی برای گفتن نداشت . گویا شب تار بهاری برای دوری گرگ ها و کفتارها حوالی اغل بی حصار گله و یورد ان را اتش زده بودند . این را در اخر با شرمندگی اعلام کرد و سوت زنان بدنبال گله رفت و رفت و نا پدید در صحنه افق گشت .



این درخت را چرا زنده زنده بریده اید؟ گر چه مربوط به سالهای قبل بود اما حدود یک سوم ان اره بر شده بود خوشبختانه توانسته به حیات سبز خود ادامه دهد . راست می گفت این درخت بریده شده که کار او نبود اما در مسیر او و همسایه های او بود که سالها از این مسیر گذر می کردند . البته اره بری درخت می توانست کار دیگری هم باشد روزانه و شبانه هزاران نفر از اینجا تردد دارند!!!!







نمایی زیبا از کندازی منطقه کاملا کوهستانی پنهان مانده در پیچ و تاب طبیعت نسبتا بکر


سرحد چهار دانگه - دردانه - سیر بانو - شاهمورد



صحرای آهو بیابانی و رضا آباد حوالی دردانه سرحد چهار دانگه در گذشته اتفاقات مهمی اینجا رخ داده است

ما هم چنان ( به مسیر )براه طولانی خود ادامه دادیم .....




12345
6
78910
last