روز طبیعت ،همانا سیزده فروردین بر همه،بویژه طبیعت دوستان شادباش باد۱۴۰۲
با درود فراوان
سال نو ،سال ۱۴۰۲ خورشیدی بر همگان مبارک و تبریک بویژه ایرانیان سراسر گیتی .سال خوب و موفقیت آمیز برای همه بادا
(*آغوش مادر و اتاق عمل جراحی*)
ماجرا از این قرار بود که:من به جهت نیاز به عمل تکراری سه باره با توجه به سونوگرافی های مکرر راه فراری از جراحی نداشتم با کلی آزمایش و کار های مقدمات ضروری قبل از عمل با تشکیل پروند ه صبحگاهی به اتاق ویژه قبل از عمل رسیدم
زمان عمل جراحی طبق وعده قرار بود ۸و نیم صبح باشد،اما به سبب اشکال در ارسال نتیجه ازماپش ودر ج در پرونده با سه ساعت تاخیر بکلی به نگرانی و دلهره شدید قبل از عمل دچار شدم .افکار جورواجور و ناراحت کننده بر سر واعصاب هجوم ناگهانی وارد ساخت. شاید هر فرد دیگری هم بود همین وضع را دارا بود .همه چند نفر آقا و خانم در اتاق انتظار به سمت سرنوشت خویش راهی شدند مگر ما دو نفر ،من و یک بانوی جوان با عملی پیجیده تر و بسی سخت تر.در اتاق جا ماندیم،سرانجام با اکتفا با آزمایش قبلی ما دو نفر به سمت خط قرمز بخش اتاق عمل هدایت و تحویل پرستار بعدی ب سوال های ضروری تکراری اخرین مرحله انتظار متوقف شدیم .همین جا بود که از طرز بیان کمک در مانگر و ان خانم جوان پرستار بر خود لرزیدم و گله مند شدم ،اعتراض کوتاهی و سر به زیر بفکر جراحی در افکار نا مناسب و حال بهم خور غوطه ور .در حالیکه اتاق عمل شماره ۴ اماده پذیرایی و هدایت من فرا رسید لحظه ی من را متوقف دوباره ،خطاب کرد اینبار با لحن مهربانانه تر و متین تر ،چرا که مرا درک کرده بود در چه مرحله از رفتن به سوی عمل جراحی بودم اما برای آخرین گقتارسر خود کج کرد و عینک نیمه دودی خود را تغییر مکان داد و گفت ابدا نگران نباش و نترس اینچنین گفت در کنار گوش نا شنوای من که فکر و خیالم در پی حال و هوای اتاق عمل بود .مرتب چند بار تکرار کرد پدر جان ،پدر جان من فقط با سر تصدیق کردم ،فکر نمیکردم متن سخنانش چه خواهد بود؟ .گفت همه انسانها در همه عالم هستی در دو نقطه و مکان از هر گونه بلایا و خطر کاملا در امان هستند ،تکرار میکنم این دو مکان ایمن ترین و سالمترین و بی خطر ترین اوقات زندگی تو و هر ادم و بشری در هر موقعیت را تضمین و در بر میگیرد دلیلی ندارد نگران باشی من که کنجکاو شدم ادامه متن پیام چه باشد خود دنباله ماجرا را اینطور بیان کرد "این دو نقطه مهم اول اغوش گرم و دل پذیر و آرامبخش مادر ،، اغوش مادر زیباترین عبارت در مورد مادر است .سالم ترین و امنترین و بی خطر ترین مکان عالم برای هر انسانی هست.ادامه داد شما که ان مرحله را پشت سر نهادی و در انتظار مکان دوم هم اکنون در حال ورود هستید ،همین مکان که از ان هراس و ترس دارید ،، اتاق عمل جراحی دومین مکان امن و بی خطر جانی بعد از آغوش مادر است،این مکان عاری از هر گونه آلودگی با لوازم و ابزار های زدوده شده از هر میکروب ،استر لیزه،، با انسانهایی در این اتاق که ذکر و فکر و خیالشان فقط و فقط برگرداندن سلامتی به وجود شماست ، چرا دوباره ترس و دلهره دارید ،او که نگرانی مرا از رفتن به اتاق عمل درک میکرد ،مرا متقاعد کرد که هیچ جای نگرانی نیست .با استقبال تمام خط قرمز را با راهنمایی خانم پرستار بسوی اتاق عمل مشتاقانه گذر وگام نهادم ،اخرین وداعش مجددا کلمه موفق باشید بود و در راهرو سه اتاق عمل جنب یکدیگر وارد اتاق شماره ۴ شدم پیوسته دراین فکر بودم که آیا واقعا اتاق عمل کاملا ایده آل و بی نقص است ؟در پی جستن نقطه ضعف ظاهری محل بودم بازهم افکار منفی را از خود دور کردم ،خانم پزشک جراح اصلی بنام ،،ز. حس...... ،،،با دستیاران خویش از جمله دو خانم دکتر بیهوشی و یک اقا که بعدا صدایش رامی شنیدم متخصص تزریق امپول بیحسی و از کار انداختن حس نیم تنه بود.بنظرم دو خانم دستیار دیگر دور وبر م با کلیه وسایل و میز ویژه میچر خیدند . درست یادم هست که خانم دکتر قبل از عمل قوت قلب و دلگرمی به من داد. من خواهی نخواهی بدون درد آرام گرفتم ،چشم به سقف بلند اندوختم درعین شنیدن مکالمات تیم پزشکی و صدای ابزار و گاهی خش خش روی بدن با احساس فشار متوجه شروع عمل شدم.افکار به سمت یک روز بارانی و رودخانه جاری در فضای طبیعت جنگلی رفت .تا جلب و جذب تماشای درختان سبز و قطرات باران و ریزش اب از شاخ و برک بودم و جریان اب رودخانه را در حال تماشا دنبال میکردم حدود پنجاه دقیقه گذشت .خانم پزشک پایان عمل جراحی را اعلان کرد و در کنار گوشم گفت بسلامتی تمام شد و دستیاران مشغول پانسمان و زخم بند شدند .بهر حال نکته این بود که با اضطراب و استرس سه باره یک عمل, کمترین نگرانی را با چشمان باز و گوش شنوا و هوشیاری کامل بر خود احساس کردم . هم اکنون باوجود گذشت چهار روز از ان وقایع ،پیوسته در فکر کلام آ ن خانم پرستار هستم که امید به زندگی و دور کردن فشار های روحی قبل از عمل جراحی را کمتر کرده و زندگی نوید بخش رابه بیماران هدیه میدهد .دقیقا متوجه نشدم که آن د و کلام و آن دو مکان یعنی امنیت آغوش مادر و ایمنی اتاق عملا ازابتکارات چه کسی بود ،اما هر دو نوید بخش و آرامبخش بود. با قدر دانی و سپاس از سر کارخانم پزشک ،،ز _ حس.... ،،،و تمامی عوامل درمان سلامت جامعه پزشکی سلامت باشید
نکته،درمورد نخود احتمالا چیزهایی شنیده اید ، این مطلب را هم بخوانید و بشنو ید
در بخشی از جوامع ایلی مثلی بود به این ترتیب،
معمولا افراد جامعه چه در زمان حال و زمان گذشته یک جوری از خویشان و دوستان و دور بری ها رنجیده و درقهر کامل بسر میبردند .پس از گذر زمان تغییر رویه و نظریه در ارتباط مجدد با فامیل خانواده ترک شده دادند اما طریق و راه رسم درستی در بر قراری این پیوند نداشتند ،عاقلی سررسید و راه حل مفید سر راهش قرار داد ،او که دیگر خسته و دلش برای فامیل لک زده بود از ان پیشنهاد بی ضرر استقبال کر د هر چند فکر میکرد ایا به هدف میرسد یا نه ان را مورد آزمون قرار داد .بدین ترتیب که کیسه نخودی بر گیر و در مسیر و نزدیک منزل طرف مقابل روی زمین پهن و دوباره و چند باره بریز و جمع کن با صبر و حوصله بیشتر سرانجام طرف سر و کله اش پیدا میشود و اینجاست که خوش و بش و حال و احوال پرسی از سر گرفته میشود و سلام و تعارف و میهمانی و رفت و آمد از سر گرفته میشود.همان اتلاف وقت و صبر و حوصله سبب موفقیت او گردیده است.در نتیجه دوستی ارتباط فامیلی قوی تر و بادوام تر شکل میگیرد ،آیا تا کنون این اتفاق انتظار برای شما اتفاق افتاده است یا نه ؟ این مطلب در مورد ریختن عمدی نخود و جمع اوری مجدد با صبر و حوصله ارتباط نزدیک دارد ،اگر ما در کوچه و مقابل منزل دیگران راست راست و قدم زنان و دور زدن در انتظار باشیم مردم ،ما را به دید دیگری نگاه میکنند حال اگر مشغول کاری در حال انتظار باشیم شاید تا فردا کسی نه توجه میکند نه پرسشی و از دید مزاحمت ما را نمی نگرد چه در حال برسی مثلا مشکل خودرو و چه در حال جمع اوری کیسه پاره شده نخود باشد ،شاد باشید
سان
گلوگاه معروف در شمال مارمه و محل اصلی تردد ایل به سمت مکان نهایی قشلاق
پنبه چینان از دور دستها به کمک امده اند
پنبه ممتاز منطقه اطراف مارمه - جویم - لارستان - فارس
معماری ویژه بادگیر ها مورد استفاده خانوارها در فصول گرم سال بجای کولر و وسایل سرما ساز امروزی - دمیدن و هدایت هوای پاک و سالم و خنک در ایام سال بدون اینکه بدن از تغییر دمای سرد و گرم و دچار گرفتگی ماهیچه و حتی پیشگیری از سرما خوردگی که در استفاده از کولر برخی افراد دچار میشوند . هوای طبیعی و خنک خنک را پخش می کرد . یادش بخیر ان روزها در جمع صمیمی و دور همی های دوستانه و خانوادگی .....؟
فضای درون باد گیر تنها بادگیر مانده از قبل جهت خنک گردن فضای منزل در تابستان غیر قابل تحمل منطقه در شب و روز های تابستان و سایر فصول متغییر گرم سال
نمایی از بافت بنایی و درختان نخل و گز و کنار مارمه به اتفاق آقای اکبری
نوعی نان محلی خوشمزه با ادویه جات و مزه ماهی پخته میشود در مارمه
ظرف ویژه نگهداری مخلوط ماهی و ادویهجات معطر مورد استفاده پخت نان محلی از جنس سفال متعلق به خانواده آقای اکبری - مارمه
پنبه زار های گلوگاه مارمه
هاون (جوغن ) ویژه آرد کردن غلات و مواد خوراکی در پخت خوراکیهای محلی ، متلق به خانواده آقای اکبری
یک نوع از پوشش بانوان ( لباس محلی )
شهر پارسه - تخت جمشید - پرسپولیس
ارسالی ( تصویر ها )توسط آقای نصیر یوسفی : با سپاس
بزرگان پارسی در یک نمای و قالب مزین به گل دوازده پر - حمله شیر به گاو نمادی در ایران باستان که تفسیری چند در بر دارد
نیزه داران و گارد شاهی سمت چپ پارسی و راست مادی
پلکان ورودی شهر پارسه
نمایی دور از مجموعه کاخها - کاخ تچر داریوش
صفی از نیزه داران درحال نسبتا متقارن رو در رو
کاخ موزه باز سازی شده - کاخ حرم سرا
تچر
نمای بالایی -از کاخ موزه پس از باز سازی شدن
سربازان مادی و پارسی
دروازه ورودی (دروازه ملل ) که بر گرده هیولا ی سنگی بنا شده
تچر
کلاه پارسی با جنگ افزار تیر وکمان - تیردان مزین به نوک اردک
شیر دال ترکیب عقاب و شیر کاوش شده در محوطه حیاط تخت جمشید
ارایش یک ته ستون در تخت جمشید
ارسالی اقای نصیر یوسفی
طلوع خورشید اهواز
جاده رامهرمز - اهواز
20 شهریور 1401
آقای نصیر یوسفی همراه فرزندشان شهراد - دانشگاه جندی شاپور اهواز
ادامه دارد ....
ارسالی : آقای قهرمان یوسفی - طبیعت مارگون - تنگه مروارید
تنگه مروارید