ارس
Jolfa
آیا با خواندن برخی مطالب حال و هوایتان عوض نمی شود ( هر چند ساده و ....؟)
lur
طرز تهیه خیک، خیکچه، (خیچه ) لور و پنیری ، روغنی.......
اول :
طرز تهیه لور :
بجز پنیر محصول لبنی دیگری بنام لور تولید میشده است که به خوشمزگی پنیر و حتی خوشمزه تر بود .ابتدا شیر دوخته میشود و حدود طرف های عصر و خنکی هوا و یک ساعت مانده به غروب آفتاب ان را روی اجاق و آتش نهاده و بمدت کوتاهی ان را یک جوش کوتاه و نیم پز کرده و به ان مایه ماست می زنند سپس ان را در مشک می ریزند و بجای رقیق کردن با اب آنرا با شیر به دست هم میدهند و مشک را می زنند تا کره و دوغ ان بدست اید . و بعد ان را از هم جدا می کنند . کره را در قالب های مخصوص و مایع ان که همان ماده اولیه لور است در دیگی جدا می جوشانند . البته سوخت ان بوته و کم حرارت باشد . یک جوش که خورد ان را از روی اجاق برداشته تا فردا صبح صبر می کنیم مایع رو (سطح بالا ) و ماده جامد زیر قرار گرفته و همین ماده سفید دلمه مانند همان لور است .و ان را دانه دانه کرده و کیسه می کنند . روی ان نمک میپاشند و داخل خیک می کنند و با مقداری پنیر محکم چپانده میشود تا یکی دو سال بی کم و کاست سالم در هر دمایی سالم می ماند . در اواسط تابستان تا اواخر پاییز بهترین زمان تهیه لور و پنیر بود . به سبب شیره گرفتن مواد خوراکی مراتع مورد استفاده دامهای سبک بز و میش لور و پنیر تولید شده با مزه و باب طعم و سلیقه افراد ایل و میهمانان احتمالی ورودی به چادر های ایل بود . در هر فصلی متناوبا با پیاز و لور و پنیر و یا مخلوطی از هر دو و گاهی با سبزی های معطر خشک و تازه حتی در فصل بهار مورد استفاده بود . دیگر نه آن ایل و نه آن مراتع و نه آن دامهای خوش شیر در میان است بویژه نه آن خیکها در کار است . سالم و تندرست باشید دوستان عزیز !اوقات خوش
تفاوت مشک و خیک در مقایسه و نوع کاربرد
یاد قدیما بخیر
آبی بوده و چشمه ای و چاهی و رودی و رود خانه ای ، نه آلوده بود و نه اشغالی در اطراف محیط زیست و زندگی روز مره . چونکه کاسه ای بود ، از جنس سفال و مس و چدن و روی ، اواخر استیل . نه مواد پلاشتیکی بود و نه دور ریزی از بقایای ظروف غذا . سفره ای از جنس پارچه که بصورت بقچه جمع وجور میشد و نه قاشق و چنگال پلاستیکی و نه سفره یک بار مصرف که همرا ه لیوان های یک بار مصرف که در مسیر و محل توقف و گردشگاهها بجا بماند . هر بار ،وسایل سفر ارزشمند بود و قیمتی و اگر احیانا جا می ماند خیلی وقت تلف میشد و دنبال ان انقدر می گشتند تا شی بجا مانده را یا بیابند یا بلافاصله مانند سنگ سوراخ روی زمین نمی ماند .دستمال ، سفره پارچه ای حتی از کم قیمت ترین که مانند کرباس بود و با شسته شدن سالها دوام داشت و در دسترس ، چه رسد به سفره های گران قیمت و با ارزش آن دوره و زمان ، . وقتی بار سفر بسته میشد در کنار گردشگاه ها چیزی بنام آشغال مشاهده نمی شد. بار دیگر برای نفرات بعدی پاک و تمیز بود و بهمین ترتیب تا نفر آخر . هیچکس شکایتی از ریخت و پاش و ذرات آلودگی در مسیر رفت و آمد ،ها نداشت . گر چه سفر ها به کندی از سر می گرفت ، اما لذت بخش و با رضایت خاطر بود . در مراسم و میهمانی ها و جشن ها هم بدین نحو دیگها و دوری ها ( مجمع ها ) و جام ها و کاسه، کوزه ها ها همگی قیمتی و با ارزش و غیر دور ریختنی بود.امان از زندگی مترقی قرن حاضر و آلودگی های زیست محیطی .سالها طول می کشد تا براحتی فرهنگ آلوده نسازی محیط زیست اطراف ما برای زندگی سالم سازی برخی ما آدمها جا بیافتد .
\
آقای ناصر جوکار از اهالی کمال آباد
ویرانه های منازل باصری ها در جوار جدول سنگی انتقال آب کاریز محمدی
نامهای کهن بر سنگ های کهن
این قنات کهن قبل از شکل گرفتن شهر و محله ها و ابادیهای منطقه توسط مقنی های ماهر و سخت کوش حفر و آب را از دل کوه و تنگ محمدی به روی زمین اورده اند . از اولین چاه و حفره قنات تا مظهر قنات حدود 2 کیلومتر فاصله دارد . انوقت از مظهر تا به روستای کمال اباد حدود 10 الی 11 کیلومتر در پیچ و خم و با جدولی ساروجی ابتدا به شهر براته و پس از ویرانی و از رونق افتادن ان شهر مجددابه سمت آبادیهای دشت پایین دست از جمله کمال اباد کشیده شده است . اب شیرین و گوارا در منطقه خشک و کم اب و ابهای شور غنیمتی گرانبها بوده است . مردم را گرد خود جمع کرده است . در اینجا حدود ده کیلومتر جدول با پیچ و تاب زیاد ، حدود 1000000( یک میلیون ) ، بطور تقریبی ،با فرعیات و انشعابات و سمت و سوی شهر براته را مورد نظر گرفته تا حدودی بااغراق قطعه سنگ پاک تراش ، نیمه تراش و بدون تراش در دو بدنه و کف کار گذاشته شده است و این یعنی زحمت و سخت کوشی مردم این سرزمین در برهه ای از تاریخ حیات خود . بنا بر این این مایه حیات چه ارزشمند و گرانبها بوده که اینچنین برای بدست اوردن و حفظ ان تلاش میکردند . بعدا با جدول سیمانی و تعمیرات و مرمت دایم اب را به ابادیهای ان قسمت هدایت و سر انجام در سال 45 به همت مردم با تعویض و تیدیل کانال سنگی با لوله فلزی و لوله کشی اب را سریعتر و بدون اتلاف ( هدر روی )به کمال اباد و خیر اباد رساندند . و هم اینک که عمر ان قنات و ان اب و ان جدول و لوله کشی به پایان خود رسیده است و با خشکسالی بدون استفاده و فراموش شده است و هم چنین اسیاب آبی کلی کمال اباد . قنبری ، چاه انجیر و خیر آباد و آن دور ترها علاالدوله را باید به نحوی همراه کمال آباد دانست . قدر این نعمت خدا دادی و پر ارزش را بدانیم و در مصرف ان صرفه جویی کنیم . شاد کام باشید . قدیما مناطق نامبرده شده طالبی و هندوانه تولید شده با آب نیم شور خوشمزه و کوچک اندازه داشتند !ضمنا بلوک های سنگی ریز و درشت فراوانی با دیواره پراکنده دوبله در حاشیه ها چیده و بدون استفاده رها شده بوده است .
|
آسیاب آبی گمشده کلی کمال آباد و شهر کهن سنگی : شهر براته - قلعه گریخته
بقایای مخروبه شهر براته کمال آباد سروستان
|
نمایی از دشت پهناور سرحد
تصاویر ازسالی این بخش از طرف آقای نصیر یوسفی
نمای دور از اشکفت تنگ قارچی در ییلاق پر خاطره ایل باصری در گذشته
از همه عبارتهای بیشتر به یادماندنی( کله پوزه ) ییلاق نام گرفته
کله به معنای کوتاه و بریده شده و پوزه به معنای دماغه و بطور کلی مفهوم دماغه کوتاه که نوکش به سمت و دل دشت آرام گرفته است .به گویش محلی ایلی اصطلاح رایج نام گذاری گذرگاههای ایلی است .در معنای احساسی به تغییر ناگهانی محل جغرافیایی و زود گذر و نوعی عجله و تندی در جابجایی محله به محله دیگر ییلاق بر می آید. در یک جمله گذر از مرحله کله پوزه بار معنایی مثبت دارد . گاهی اوقات این کلمه هم مفهوم ناقص و کوتاه میدهد و کاربرد دارد ، کله = kale
Kole Puze
برادران یوسفی در بازدید از ییلاق ایل مهر ماه 1400
یکی از چشمه سار های گردنه خرسی اکنون خشکیده است
رد کاریز دردانه
بقایای کاریز ( قنات دردانه )
سد و بندگاه موقت در گلوگاه خرسی
رودخانه و آبریز خرسی به سمت پاسارگاد
کلبه جنگلی تخریب شده بهرام خان در بدو ورود چاه بید - خرسی
داغ و درفش (داغ و درشم قدیم ) و مهر و پلاک جدید دام های عشایر
30-6-1400
برش بسیار دقیق - منظم -خطی در دره طا
باز هم سر چاه یک کوره زغالی از قدیما
با پوزش به سبب کمبود فضا داستانهای قبلی فعلا غیر فعال و فرصت به داستانهای نو فرا میرسد. !!
این مطلب تکراری از مه آلود به اینجا هم آورده شده است با پوزش !!
سوال و جواب از یک چوپان : چه کاره هستید ؟ ما از طایفه ..... ایل ...... هستیم . خوب بگو ببینم طبیعت و جنگل اینجا چطوره ؟ در یک روز کمی سرد و بهاری حوالی ته کنده درخت زنده که در آتش میسوزد با چماقی بر دوش ایستاده و سوت گله داری می نوازد .بگو ببینم از این طبیعت استفاده می بری یا نه ؟ خیلی خیلی خوب .. پس چرا این درخت بنه کهنسال را زنده زنده به آتش کشیدی ؟شما و گله شما هر ساله از این نعمات خدا دادی بهره میبرید به چه نیتی این کار را کردی ؟ اصلا دلت راضی شد این درخت را نابود کنی ؟ آقا وجدانا ما آتش نزدیم . پس اگر کار خوبی نیست چرا از گرمای ان استفاده می کنی ؟ در فکر فرو رفت و سر پایین انداخت و حرفی برای گفتن نداشت . گویا شب تار بهاری برای دوری گرگ ها و کفتارها حوالی اغل بی حصار گله و یورد ان را اتش زده بودند . این را در اخر با شرمندگی اعلام کرد و سوت زنان بدنبال گله رفت و رفت و نا پدید در صحنه افق گشت .
این درخت را چرا زنده زنده بریده اید؟ گر چه مربوط به سالهای قبل بود اما حدود یک سوم ان اره بر شده بود خوشبختانه توانسته به حیات سبز خود ادامه دهد . راست می گفت این درخت بریده شده که کار او نبود اما در مسیر او و همسایه های او بود که سالها از این مسیر گذر می کردند . البته اره بری درخت می توانست کار دیگری هم باشد روزانه و شبانه هزاران نفر از اینجا تردد دارند!!!!
نمایی زیبا از کندازی منطقه کاملا کوهستانی پنهان مانده در پیچ و تاب طبیعت نسبتا بکر
سرحد چهار دانگه - دردانه - سیر بانو - شاهمورد
صحرای آهو بیابانی و رضا آباد حوالی دردانه سرحد چهار دانگه در گذشته اتفاقات مهمی اینجا رخ داده است
ما هم چنان ( به مسیر )براه طولانی خود ادامه دادیم .....
داستان یک روزه کوچ ایل به سمت قشلاق -به زودی
داستان حال و هوای کوچ ایل در یک روز -آن زمان که ایل اقتدار و رونق داشت - بزودی
چلچله ها در هوای سرد اوایل زمستان میهمان روستا ی خوب
حکایت جالب وروایت شنیدنی در مورد بنای اولیه آبادی چنار سر زبانهاست که چگونه گروهی پس از طی مسافت زیادی به اینجا کوچ کرده و طی سلسله اتفاقات نا گواری سر انجام سنگ بنای آبادی چنار را بنا می گذارند . ..... گویا دو قنات آباد و روان داشته و از قراین هم پیداست که چگونه به سر حد ابادانی و سر سبزی رسیده است . و برای حفظ امنیت مردم قلعه های مستحکم بنا کرده اند . هنوز هم قلعه های مسکونی با جمعیت کافی وجود دارد . مسجد چنار هم در کنار درخت تنومند چنار وجود داشته و هنوز هم آثار ان دیده میشود .یکی از کاریزها همچنان جاریست و صدای زندگی در اطرافش موج میزند .
چنار
هیچ باغبانی حاضر نیست شاخ و برگ درخت باغش بی دلیل قطع شود و دلبستگی عجیبی با کاشته هایش دارد .
در اینجا همان شاخ و برگ کوچک درخت خود را طوری هدایت کرده است که نه درخت شاخه را از دست داده و هم مسیر آب جاری و راه رفت و آمد هم بشکل زیبایی از زیر تنه تنومند درختش ادامه داشته است . حتی شاخه از روی دیوار هم ریشه زده و درخت جدید و نو نهال و تنومند گشته است غیر از اینکه دلبستگی به درخت و ابتکار باغبان چه میتواند باشد؟!! .
سرانجام برخی آبادی ها ، خرابی ها درپی دارد . چرا ..؟؟
مسیر آبراه کاریز
آباده - تیمچه صنایع دستی